مقدمه
جنبشهای اسلامی معاصر
از پیشگامان مقاومت در برابر چالشهای
بنیادین درونی و بیرونی در جهان اسلام معاصر بودهاند. آنها همزمان برای مبارزه با
انحطاط درونی و مقابله با استعمار خارجی فعالیت داشتهاند. ایده ایجابی جنبشهای
اسلامی معاصر نیز اصلاح وضع موجود بر اساس مبانی اسلامی بوده که در دوره معاصر
توسط جنبش انصارالله یمن نیز دنبال شده است. این جنبش هرچند ناظر به وضع جامعه
شناختی یمن معاصر و اعتقادات زیدیه ویژگیهای خاصی یافته است اما در سطح کلان
ادامه دهنده ایده ایجابی جنبشهای اسلامی معاصر تلقی میشود.
به لحاظ تحلیل جنبشهای
اسلامی همواره با سه سطح تحلیل مواجهایم. در یک سطح، تولیدکنندگان اندیشه قرار
دارند که به مثابه ایدئولوگ، نظام معرفتی را پی ریزی کرده و بنیانهای فکری و چشم
انداز جنبش را ترسیم میکنند و بیشترین سهم را در هدایت و هویتبخشی جنبشها بر
عهده دارند. در سطح دوم نیز عدهای به توزیع اندیشه تولید شده به زبان مخاطب مختلف
پرداخته و توسعه و ترویج اندیشه را برعهده دارند.در نهایت نیز در سطح سوم، عدهای هویتیابی خود را در عمل به ایده های جنبش
دانسته و به آن عمل میکنند. تحقق این سه مرحله میتواند ایده اولیه یک جنبش را به
یک برنامه عملیاتی و حتی به یک انقلاب تمام عیار منجر سازد. از این منظر حسین
الحوثی به مثابه ایدئولوگ و مهمترین تامینکننده بنیانهای معرفتی در جنبش
انصارالله یمن قرار دارد که اندیشه او به مثابه خطوط کلی جنبش تلقی شده و
راهبردهای آن را تعیین میکند از این رو برای شناخت این جنبش فهم مفاهیم بنیادین و
هویتساز در اندیشه رهبران مهم و ضروری است.
حسین الحوثی به عنوان موسس
جنبش انصارالله یمن هر چند در سنت زیدی رشد کرده بود اما به دلیل بحرانهای سیاسی -اجتماعی
معاصر جهان اسلام و خصوصاً کشور یمن، برای بازسازی هویت جنبش، بازگشت به قران را
سرآغاز حرکت و اصلاح تلقی کرده و سعی میکند مفاهیم و دالهای هویتبخش در منظومه
فکری جنبش را در پرتو تفسیری سیاسی- اجتماعی از قران صورتبندی نماید. لذا مقاله
حاضر با بررسی مختصر تاریخ سیاسی – اجتماعی یمن معاصر به زمینههای شکل گیری این جنبش میپردازد و سپس به
تحلیل مفاهیم بنیادین اندیشه حسین الحوثی به مثابه مبانی و بنیادهای تفکر سیاسی
اجتماعی جنبش انصارالله خواهد پرداخت.
وضعیت سیاسی- اجتماعی یمن
یمن از نظر تاریخی، یکی از مهمترین
کشورهای اسلامی محسوب میشود که بهدلیل برخورداری از موقعیت جغرافیایی و منابع
طبیعی، برای تبدیلشدن به یک قدرت منطقهای امکانات بالقوهای را در اختیار دارد. بهلحاظ
سیاسی قدرت در این کشور تا سال 1962م در اختیار زیدیه بود که با کودتا زیده از
قردت خارج شد و در سال 1967 نیز با حمایت بلوک شرق یمن جنوبی اعلان استقلال کرد
اما در نهایت در سال 1990میلادی یمن
جنوبی و شمالی با یکدیگر متحد شدند و یمن واحد با مرزهای کنونی شکل گرفت. بعد از
اتحاد یمن در سال 1990میلادی اختلاف در تقسیم قدرت و انحصارطلبی عبدالله صالح و
همچنین اختلاف در مورد جنگ اول خلیج فارس، زمینه شکاف بین متحدین را فراهم آورد که
به جنگ داخلی منجر شد و در نهایت در سال 1994میلادی با سرکوب جنوبیها، عبدالله
صالح قدرت را به صورت انحصاری در اختیار گرفت و تا بیداری اسلامی در 2011 قدرت را
دراختیار داشت(موسوی نژاد، 1393: 214-216
) که پس از آن نیز دولت موقت شکل گرفت اما به دلیل ناکارامدی و عدم اجرای توافقات
ملی استعفا کرد و انصارالله به پشتوانه افکار عمومی به قدرت رسید..
این کشور براساس دو متغیر، موقعیت
جغرافیایی(تسلط بر دریای سرخ و در اختیار داشتن کنترل عبور کشتیهای بینالمللی در
تنگه استراتژیک بابالمندب) و جمعیت نسبتاً زیاد این کشور(حدود25میلیون نفر) اهمیت
ویژهای یافته است (الصلاحی، 2010: 16) بهلحاظ
مذهبی نیز حدود65درصد جمعیت این کشور اهل سنت شافعی هستند که در مناطق شرقی،
جنوب، وسط و غرب یمن در استانهای عدن، حضرموت، تعز، حدیده، إب و مأرب سکونت دارند
و پیروان زیدی در شمال و خصوصاً در شهرهای صعده و مناطق بین صعده و صنعا مانند حجه
و ذمار سکونت دارند. پیروان اسماعیله نیز که در یمن به مُکارمه شهرت دارند، جزئی
از قبیله یام هستند و بین مأرب و نجران و مناطق همدان، صعفان و حراز زندگی میکنند؛
بنابراین میتوان گفت که تقریباً جمعیت زیدیه بین 30 تا 35درصد برآورد میشود.
(جازع، 2011: 14).
به لحاظ اجتماعی نیز این کشور از
بحرانهای مختلفی از جمله شکافهای مذهبی و قبیلهای رنجمیبرد، به طوری که در
مناطق شمال و شمال شرقی، وابستگیهای نسبی و قبیلهای اولویت اول محسوب میشود؛
اما در مناطقی مانند تعز، اب و عدن ارتباط و علقه مردم نسبت به مکان و
جغرافیا(جنوبی بودن) اولویت دارد. بهلحاظ قبیلگی در فرهنگ سیاسی یمن، اتحادیه
قبایل(حاشد، بکیل و مذحج) در دولتسازی، نقش برجستهای در یمن داشتهاند و به
صورت سنتی نیروی نظامی دولت در اختیار آنها بوده است. یکی از بحرانهای یمن در این
ریشه دارد که دولت ازطریق سیستم اداری با شهروندان ارتباط برقرار نمیکرد، بلکه
ازطریق مشایخ قبایل و ارتباطات قبیلگی این قضایا را دنبال میکرد(الصلاحی، 2010:
11) درحالیکه در دهه 70 و 80 میلادی نخبگان سیاسی در هر دو یمن جنوبی و شمالی از
حاکمیت قانون و آزادی و برابری سخن میگفتند، اما در دوره عبدالله صالح با ورود
عنصر قبیله و سلطه پیوندهای خویشاوندی آرزوهای نخبگان سیاسی فراموش شد و دولتسازی
در یمن در قالب قبیله شکلگرفت. برهمیناساس قبیله حاشد با درک این ویژگی دولت، با
اطاعت و همراهی با دولت بیشترین بهره در دستیابی به منافع را از آن خود کرد و میتوان
سه دهه حکومت در یمن را احتکار مناصب سیاسی یمن توسط قبایل نامگذاری کرد(الصلاحی،
2010: 13)
تقریباً همه یمنیها به یکی از پنج
قبیله: حمیر، مذحج، کنده، حاشد و بکیل تعلق خاطر دارند، لکن عوامل سیاسی و اجتماعی
امروزه از تأثیر سه قبیله حمیر، مذحج و کنده کاسته است؛ درحالی که دو قبیله حاشد و
بکیل که در منطقه شمال صعده و جنوب عربستان حضوردارند، تأثیر زیادی بر فضای سیاسی
یمن دارند. ازآنجاکه رهبران قبایل در یمن در تعیین استانداران نقش مهمی دارند و
معمولاً فرد مد نظر آنها برگزیده میشود، همواره با دولت مرکزی و حزب حاکم مشکلی
نداشتهاند در موارد خطر، همه افراد منافع قبیله را ترجیح میدهند. در یمن مشهور
است که رهبران قبیله اگرچه عضو حزب حاکم(کنگره) یا حزب اصلاح(اخوانیها) باشند در
موارد تهدید منافع قبیله را بر منافع حزب ترجیح میدهند. (الشرجبی، 2010: 41) توجه
و قدرت یافتن قبیله در دوره علی عبدالله صالح افزایش چشمگیری داشت و در سال 2008
از 21 یک استاندار حدود 17 نفر از خانواده مشایخ قبایل بودند و در عرصه نظامی نیز
همین وضعیت وجود دارد؛ مثلاً در جنگهای دولت و انصارالله بسیاریاز
قبایل نیروی لازم را در اختیار دولت مرکزی قرار میدادند. بسیاری از تقسیمات اداری
در یمن نیز براساس حدود و ثغور سکونت قبایل صورت میگیرد و در 80درصد موارد در
مناطق حاشیهای، اختلافها در محاکم قبایلی حل و فصل میشود و دولت نیز در بسیاری
از موارد اختلافهای مذکور را به شیوخ حواله میدهد؛ بنابراین دولت در مراکز
شهرنشین سلطه داشته و مناطق قبایلی در اختیار مشایخ قبیلههاست. بهلحاظ تسلیحاتی
نیز قبایل سلاحهای سبک و گاهی نیمهسنگین در اختیار دارند و انبار سلاح آنها در
سلاح سبک بیش از پنج برابر انبار دولت است و حداقل 12 زندان اختصاصی قبایل وجود
دارد که دولت مرکزی از آن اطلاع دارد، اما در آن دخالت نمیکند. (الشرجبی، 2010:
42ـ 44) بنابراین نهاد قبلبه در یمن از جایگاه مهمی برخوردار است و همه جریانها
نیز به نوعی این موضوع را به رسمیت شمرده و سعی در استفاده از این وضعیت را دارند.
از سویی ساختار موجود در دوره حکومت عبدالله صالح اجازه قدرت نمایی به قبیله داده
و این نهاد سنتی در یمن بازیگر بسیار تأثیرگذاری محسوب میشود که بدون در نظر گرفتن
منافع آن دولتها نمیتوانند بهراحتی حکومت کنند. علاوه بر توجه به نهاد قبیله در
یمن بازیگران اصلی را می توان، جنبش های جنوب، حزب اصلاح، حزب کنگره در نظر گرفت
که در سالهای اخیر با توجه به موقیث ویژه جنبش انصارالله یمن نمیتوان این بازیگر
تاثیر گذار را در وضعیت کنونی و اینده یمن در نظر نداشت.
زمینه های شکلگیری جنبش انصارلله
اتحاد دو یمن بعد
از 1990 فضای باز سیاسی در یمن بوجود اورد که در این مقطع احزاب زیادی تشکیل شدند
از جمله علمای زیدیه حزب الحق را تاسیس کردند اما اختلافات درونی باعث شد
انشعاباتی در حزب بوجود بیاید اما خطر ورود وهابیت به شمال یمن و منطقه زیدی صعده
علمای زیدی را با چالش مواجه کرده بود. که جنبش انصارالله در پاسخ به این تهاجم
فرهنگی تاسیس شد. به لحاظ مکانی نیز مرکز فعالیت این جنبش در صعده در شمال یمن
قرار دارد. صعده هممرز با عربستان و 243 کیلومتر با صنعا فاصله دارد و حدود
دوونیمدرصد مساحت یمن را شامل میشود. تأسیس شهر صعده به قرن سوم هجری باز میگردد
و از سال 896 تا 1962میلادی پایتخت دولت زیدی و رابطه بین یمن و نجد و حجاز قدیم
بوده است. (جازع،2011: 8-9).
برخی منابع تاریخ شکلگیری جریان انصارالله را
به سال 1986 بازمیگردانند که یکی از علمای زیدي به نام صلاح احمد فلیته این جریان
را شکل داد. وی در این سال، برای آموزش عقاید زیدی، اتحاد شباب را تشکیل داد که
درضمن درسهای این دوره، انقلاب اسلامی ایران نیز تدریس میشد و «محمد بدرالدین
الحوثی» تدریس آن را برعهده داشت. بعد از اتحاد یمن در سال 1990میلادی، حسین
الحوثی فرزند بدرالدین، توجه زیادی به اتحاد شباب داشت و در سال 1991 اسم آن را به
«منتدی الشباب المؤمن» تغییر داد. حسین الحوثی از 1993 تا 1997میلادی عضو پارلمان
یمن بود؛ اما در سال 1997 با استعفا از پارلمان، با جدیت بیشتری به فعالیتهای
فرهنگی و تربیتی پرداخت و در سال 1997 اسم جمعیت را به تنظیم «شبابالمؤمن»
تغییرداد که فعالیتها و دورههای آموزشی را در قالب اردوگاهها و خیمههای موقت
برگزارمیکرد. (جازع،2011: 19) تا قبل از سال 2000میلادی فعالیتهای این جنبش
مورد حمایت دولت مرکزی بود؛ چون دولت صالح اقدامات جنبش را برای جلوگیری از نفوذ
حزب اصلاح و سلفیه در این منطقه ضروری میدانست؛ اما موضعگیریهای شهیدحسین
الحوثی علیه اسرائیل و آمریکا، نهادهای امنیتی یمن را در مقابل جنبش قرار داد.
رویکرد اصلی جنبش ابتدائاً فرهنگی و تربیتی بود، اما بعد از حوادث 11سپتامبر،
رویکرد ضد آمریکایی، آنها گسترده شد. ( عوده: 91)
بهلحاظ فکری جنبش انصارالله وامدار
اندیشه و فعالیتهای «علامه بدرالدین الحوثی» است که به منظور گسترش مکتب اهل بیت
(علیهم السلام) و جلوگیری از نفوذ وهابیت در یمن مجاهدتهای وصفناپذیری داشت.
اصرار ایشان برای تشکیل «حزب الحق» میان زیدیان در همین مسیر بود؛ اما اختلافهای
درونی حزب، علامه بدرالدین الحوثی را به سمت کارهای فرهنگی و تربیتی برای تربیت
نسل جدید مبارز سوق داد(موسوی نژاد،1393:
) که در قالب «منتدیات» و «شباب المومن» تبلور یافت.
یکی از مهمترین انگیزه های زیدیه در
این دوره مواجهه با تبلیغ وهابیت در یمن و خصوصاً منطقه صعده بود و سیدبدرالدین
حوثی(رحمةاللهعليه) اولین کسی بود که در جزیرةالعرب به شکل منسجم و جدی با
پروژۀ استکباری وهابیت و تفکر انحرافی آنانبه مقابله برخاست و ازلحاظ علمی با
تدوین آثاری مانند کتاب «تحریر الافکار» را با ادلهای مستحکم و قوی به رد افکار
وهابیت پرداخت. .آثار دیگری مانند «الغارة السریعه فی الرد علی الطلیعه"
و" الایجاز فی رد علی الفتوا الحجاز» از دیگر تألیفات ایشان است که البته تا
صد عنوان کتاب از ایشان به یادگار مانده است.
سیدبدرالدین با این خصایص و ویژگیهای خاص به تنهایی در برابر جریان وهابیت
قد علم کرد. وهابیها نیز با حمایت
عربستان و امریکا با حمله به منزل او در صعده او را اواره کرده و ایشان پس
از خوداریاردن از پزیرش ایشان به به ایران
آمد.( مصاحبه با سیدیحیی طالب مشاری)
هرچند شروع این پروژه با علامه بدرالدین بود،
اما ایدئولوگ این جریان «شهیدحسین الحوثی» فرزند اوست. حسین الحوثی فعالیت سیاسی
را ازطریق پیوستن به حزب الحق آغاز کرد که ازسوی شخصیتهای زیدی تشکیل شده بود.
این حزب در انتخابات 1993میلادی پارلمان دو کرسی را در پارلمان کسب کرد که یکی از
این کرسیها به حسین الحوثی رسید؛ اما او در نهایت از حزب استعفا داد ( عوده: 86)
و با بازخوانی سنت گذشته، راه حل رفع بحران در یمن و جهان اسلام را بازگشت به قرآن
دانست و در این راستا با دولت وابسته به استکبار جهانی به مقابله پرداخت که این برداشت
ضد استعماری او از سیاست های اسرائیل و امریکا در پرتو قران اندیشه او را در محور
مقاومت قرار داده بود(الصراری، 2018: 237)
و نتیجه این اندیشه امروز به عینیت رسیده و جنبش انصارلله به عنوان یکی از
بازیگران اصلی در یمن و سطح منطقه ای مطرح شده است.
بنیادهای اندیشه حسین الحوثی
بررسی تاریخ جنبش انصارالله نشان میدهد
بعد از یازده سپتامبر 2001 که سخنرانیهای حسین الحوثی جنبه ضد امریکایی و
اسرائیلی پیدا کرد این جنبش از سوی دولت عبدالله صالح مورد تهاجم قرار گرفت و شش
جنگ علیه جنبش تحمیل شد که در جنگ اول حسین الحوثی به شهادت رسید. اما به دلیل
ویژگی های مدیریتی، رهبری کاریزماتیک و متخلق به اخلاق قرانی، قدرت تحلیل ، بصیرت
و حکمت(الشرفی، 2018: 12) تاثیر ایشان بر جنبش نهادینه شد. برعهدهگرفتن رهبری جنبش توسط «عبدالملکالحوثی»
دوره جدیدی در حیات انصارالله بود که بعد از شش جنگ تحمیلی ازسوی دولت یمن، حوزه
نفوذ خود را از منطقه صعده به تمام یمن گسترش داد که با پذیرش عمومی مردم یمن روبهرو
شد به طوری که این جنبش درحالحاضر قدرتمندترین نیروی سیاسی در یمن محسوب میشود
که مهمترین منبع قدرت آن نیز پشتوانه مردمی است.
از نظر حسین الحوثی، در جهان اسلام
معاصر شاهد سیاست ها و استراتژیهای امریکا و رژیم صهیونیستی هستم که عموم سران
کشورهای اسلامی پیرو این سیاست ها شده و برخلاف منافع امت اسلامی عمل میکنند.
احزاب و نیروهای سیاسی نیز تحت تاثیر فضای رسانه ای موجود غرب ایده ایجابی ندارد
لذا در غالب جهان اسلام فرد یا گروهی که در برابر پروژه استعمار مقابله نماید وجود
ندارد در چنین فضای گسترده ای در جهان اسلام جنبش های مقاومت یک استثناء هستند که
علیرغم همه محدودیت های داخلی و منطقه ای به دنبال مقاومت و نجات هان اسلام هستند
(ابوعواضه،2014، ص37) لذا می تو ان دغدغه محوری او را عبور از بحران های عقب ماندگی و شکست مسلمانان در برابر استعمار و
استکبار دانست (العجری،2017: 11) که معتقد
بود: جهل و نااگاهی امت در گذشته و امروز مهم ترین دلیل به دست گرفتن سلاطین جور
بر سرنوشت امت اسلامی شده است(الحوثی، 20002 حديث الولاية). با تحلیل مجموعه
سخنرانی های حسین الحوثی( که شامل نزدیک به صد سخنرانی است) میتوان مولفه های
بنیادین مقاومت در اندیشه موسس جنبش انصارالله را در سه سطح صورتبدی و ارائه نمود
که به مثابه بنیاد ها و مبانی اندیشه و عمل جنبش را جهت دهی میکند.
1. مفهوم امامت
در ثراث زیدی
مهمترین زمینههای فکری جنبش
انصارالله و حسین الحوثی ریشه در اعتقادات زیدیه دارد. زیدیه فرقهای از تشیع است
که خود را پیرو امامت زیدبنعلی بن الحسین(ع) میدانند که در سال 122ه ق در کوفه
با قیام علیه حکومت هشام بنعبدالملک به شهادت رسید و سه اصل اساسی این مذهب بر
اساس اعتقادات زید عبارتد از: 1. افضلیت امام علی(ع) و اولویت او بر صحابه نسبت به
خلافت و جانشینی پیامبر و در عین حال تجویز امامت مفضول2. حصر امامت در فرزندان
حضرت زهرا(س)3. شرط دعوت علنی به خود و خروج برای جنگ با ظالمان در صحت تصدی و
مشروعیت امامت(موسوی نژاد، 1380 :28) تاسیس حکومت زیدی در یمن توسط یحیی بن حسین
بن قسم رسی ملقب به امام هادی در در سال 280ه ق صورت گرفت که امام هادی با استفاده
از ضعف دولت عباسیان و مهیا بودن شرایط داخلی یمن زمینه تاسیس حکومت زیدی در یمن
را فراهم کرد. ظرفیت جغرافیایی یمن، دوری از مرکز خلافت، علاقه یمنیان به تشیع،
زمینههای فرهنگی و اجتماعی مناسبی برای قدرت یافتن زیدیه فراهم کرده بود.(یزدانی
و جان احمدی،1391:114)نوع اعتقاد زیدیه به مسئله امامت این مذهب را تبدیل به یک
جریان انقلابی در تاریخ اسلام کرده است براساس این اعتقاد، امامت سه امام اول(حضرت
علی، امام حسن و امام حسین علیهم السلام) منصوص است؛ اما بعد از این سه امام،
مسئله امامت را نص محور نمیدانند، بلکه هر فردی از نسل حضرت فاطمه(س)(از نوادگان
امام حسن یا امام حسین علیهم السلام) در یک دوره تاریخی علیه ظلم قیام کند و مردم
را به خود دعوت نماید، امام زیدیه تلقی میشودامام مد نظر زیدیه باید دارای شرایط
ذیل باشد:
1. باید از خاندان اهل بیت (فاطمی)
باشد، چه از ذریه امام حسن (ع) و چه از فرزندان امام حسین(ع)؛
2. قدرت بر خروج برای دفاع از حقوق
مسلمانان؛3. زاهد و عادل و شجاع و سخیّ و حرّ؛4. عدم تعیین امام از طریق وراثت.5.
دوری از بیماریهایی مثثل جذام، برص، ... و سلامت حواس و اعضای بدن؛
6. حسن رأی و تدبیر؛7. دعوت به خود
بر مبنای کتاب خدا و سنت رسول؛8. عالم و مجتهد به علوم و اصول دین. هرچند لازم
نیست که اعلم باشد؛9. جواز امامت مفضول با وجود افضل؛10. قیام مسلحانه، که وظیفه
هر مسلمانی یاری رساندن به قیامکنندگان است. (سلطانی، : 271- 275)
این نوع نگرش به امامت و اهمیت مسئله
امر به معروف و نهی از منکر در مذهب زیدی، همواره این مذهب را در مسیر انقلاب علیه
حکام جور قرار داده و در تاریخ اسلام نیز قیامهای زیدی مختلفی(عبدالله بن معاویه
علیه مروان بن حمار، محمد نفس زکیه علیه منصور دوانیقی، حسین بن علی(شهید فخ) علیه
هادی عباسی، یحیی بن عبدالله علیه هارون الرشید، ادریس بن عبدالله علیه هارون،
محمد بن ابراهیم بن اسماعیل مشهور به ابن طباطبا علیه مامون و ...) براساس همین
اعتقاد صورت گرفته است. و بر اساس همین قیام ها نیز حکومت های ادریسیان، علویان
طبرستان و حکومت یمن تاسیس شدند که نقش مهمی در گسترش و ترویج زیدیه داشتهاند(
یزدانی و جان احمدی، 1391: 117- 118) و تا سال 1968 نیز حکومت ائمه زیدی بر یمن
داوم داشت
حسین الحوثی نیزهر چند تبار زیدی داشت و تحت
تاثیر اندیشه اعتقادی - سیاسی امام زید
بود و برای بازسازی و اصلاح زیدیه در دوره معاصر برنامه داشت اما پروژه کلان او
بازسازی امت برای مقابله با دشمنان بود و امت اسلامی را به صورت جامع و فارغ از بحث های طائفی و
مذهبی مخاطب قرار می داد(ابو عواضه،2014 : 46) لذا اندیشه او علاوه بر زیدیه دیگر
مردم یمن و جهان اسلام را نیز مخاطب قرار می داد و سطح تاثیر گذاری بالایی بر
مخاطب مسلمان دارد.
او معتثد بود: انسان مومن وقتی به
صورت کامل به خدا اعتماد کرد و ایمان اورد در شدائد و سختی ها فقط برای رضایت
خداوند گام برمی دارد لذا در حادثه عاشورا
با همه مصائل امام حسین چیزی جز رضای
خداوند را در نظر نداشت و انسان مومن پیروزی را برای شخص خودش در نظر ندارد بلکه
حتی جان خود را برای رضای خداوند اایثار میکند و انسان مومن در شدائد دچار لغزش
نمی شود چون {وَلَيَنْصُرَنَّ
اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}. و خداوند در این وعده تخلف نمیکند(الحوثی، 2002، دروس من هدي
القرآن الكريم). بنابراین بخشی از اندیشه مقاومت و انقلاب در اندیشه ایشان برگرفته
از تراث زیدیه است که چنین ویژگی هایی را در اختیار پیروانش قرار می دهد
2. ایده بازگشت
به قرآن و بازسازی مفاهیم در پرتو قرآن
مهمترین ویژگی حسینالحوثی که بنیان
اندیشه مقاومت محورِ او بر آن بنا شده بود را میتوان قران محوری و دعوت به بازگشت
مسلمانان به قران کریم دانست. او فهم واقعگرایانه ای از وضع موجود داشت، در این
مسیر ایمان و اعتماد به نصرت الهی، انسانیت و اخلاق از ویژگی های مهم او بود و
تمام این ویژگی های او پیوند با قران داشت لذا فهم او از جهانِ واقع از منظار قران
کریم[2]
بود. ارتباط همیشگی او با قران ارزشهای قرانی را در اخلاق و رفتارش متجلی کرده بود
و شخصیت او را به یک شخصیت ایمانی متحرک در جامعه مبدل کرده بود (ابوعواضه،2014،
ص30 ) ایشان بازگشت به قران را تنها راه نجات مسلمین می دانست و بر اساس ایه: «وَمَنْ
يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» (آل عمران: من
الآية101) هیچ پناهی برای امت اسلامی جز پیوستن به هدایت الهی نمی دانست و هیچ
بدیلی را جز خداوند نجات بخش تلقی نمی کرد.[3]برای او قرآن چراغ راه آینده به شمار می
رفت[4]
و فهم او از وضع مطلوب یمن و جهان اسلام بر اساس فهم او از قران به دست می امد او
قران را به مثابه برنامه زندگی و حیات اجتماعی امروز مسلمانان تلقی می کرد(العجری،
2017: 22) که باید برای راهنمای عمل امروز از آن بهره برد.
پروژه حسین الحوثی دارای رویکردهاای
مذهبی، طائفی و منطقه ای نبود بلکه عظمت پروژه او به دلیل قران محور بودن و نگاه
جامع و شامل او همه ابعاد امت را در بر می گرفت و یک رویکرد جامع فرهنگی، تربیتی،
سیاسی ، امنیتی بود که بر قران کریم مبتنی بود(الشرفی،21018: 15) یکی از دلایل
جذابیت اندیشه حسین الحوثی در بین دیگر مذاهب یمن و مسلمان در سطح جهان اسلام همین
ایده بازگشت به قران کریم است که اعتماد به نفس و هویت یابی مسلمانان را در دوره
معاصر در پرتو قرزان امکانپذیر می کند
ایشان پس اط طرح بازگشت به قران،
مفاهیم و مسائل کلان جهان اسلام را در پرتو قران بازسازی و تطبیق می دهد. به عنوان
مثال در منظومه فکری او شیعه محور وحدت جهان اسلام[5] است که نماد آن
در انقلاب اسلامی متجلی شده بود. لذا در این نگاه وحدت امت برای او یک اصل قرانی
مهم تلقی می شود.حسین الحوثی در پرتو ایه:{وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلا
النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ} (البقرة: من الآية120) اعتقاد داشت امروزه نیز امریکا از هم پیمانانش
در جهان اسلام مثل سعودی رضایت دائمی نخواهد داشت و این همپیمانی روزی به پایان
خواهد رسید لذا دائمی نبودن تعامل سعودی
با آمریکا برای او یک امر مسلم قرانی بود[6].
یا قضیه فلسطین که یکی از مسئله های محوری
در اندیشه حسین الحوثی بود(الصراری، 2018: 232) نیز بر اساس آیات قران تحلیل می
شود.بنابراین یکی از جذابیت های این نظام فکری را می توان در تحلیل مسائل و چالش
های جهان اسلام در پرتو قران کریم دانست.
از نظر ایشاناین امت در وضعیت فعلی ذلیل
است و دلیل ان عدم اندیشه در قران است (الحوثی،1423:ذكرى استشهاد الإمام علي) وقتی به قران مراجعه می کنیم
دارای مسئولیت هستیم (الحوثی، 1423: الشعار سلاح وموقف) این مسئولیت در دوره های
تاریخی و موقعیت های متفاوت، وظائف جدیدی را بر انسان مسلمان تحمیل میکند. ایشان، در
پرتو قران،جهاد مبدا و پرچم هویت ساز و
عزت بخش به امت اسلام است در حالی که امریکایی ها سعی دارند در برابر این مفهوم
مقدس مفهوم تروریسم را قرار دهند و مسلمانان را از مولفه هویت بخششان دور کنند در
حالی که خداوند مسلمانان را به جهاد فراخوانده است ایا این خطاب ها امروز در جهان
اسلام مخاطب ندارد؟(الحوثی، 2002، الارهاب و السلام) لذا ایشان با ایده مرکزی
بازگشت به قران، به بازسازی مفاهیم استکبارستیزی، جهاد، مسئولیت پذیری و امت سازی
و ...در پرتو قران پرداخت به طوری که طرح ایشان به "المسیره القرانیه"
مشهور شد
4. تاثیر پذیری
از اندیشه امام خمنی و انقلاب اسلامی
یکی دیگر از بنیادهای هویت بخش
دراندیشه حسین الحوثی نسبتی است که این اندیشه با انقلاب اسلامی برقرار میکند.
علاقه مؤسس این جنبش به انقلاب و حضرت امام (رحمهالله علیه) برخلاف دیدگاه بیشتر
تحلیلگران که آن را سیاسی و نفوذ ایران در منطقه تفسیر میکنند، جنبه اعتقادی
دارد. در واقع مؤسس جنبش حضرت امام را یک مرد قرآنی میداند که بخشی از امت
اسلامی را در این مرحله از ظلم و استکبار نجات داده است براساس دیدگاه مفتی جنش: "شکلگیری این جنبش
ادامه راه انقلاب زیدیه از زمان امام زیدبن علی بهشمار میرود. انتساب ما با
امام زیدبن علی، همچون انتساب سایر مذاهب همچون مذهبی حنفی، مالکی و شافعی با
پیشوایانشان نیست. از نظر ما هرکس به امام زیدبن علی انتساب یابد، به عدالت،
توحید و ضرورت امر به معروف و نهی از منکر و قیام علیه ستمکاران معتقد است. هرکس
علیه ستمکاران قیام کند، ما او را زیدی میدانیم؛ بههمیندلیل ما امام
خمینی(ره) را پس از قیام علیه شاه، زیدی میدانیم. ما او را یکی از پیشوایان خود
میدانیم. جنبش انصارالله حرکت شهیدسیدحسین بدرالدین الحوثی را امتداد طبیعی
انقلاب زیدیها میداند که امام زیدبن علی در آن زمان پایهگذارش
بود."(مصاحبه با عبدالرحمنبن محمدبنعلیشمسالدین مفتي جنبش انصارالله،
1393)
از نظر حسین الحوثی ایران الگوی
مبارزه با آمریکا[7]
است لذا بر ملت یمن و روسای حکومت پیروی از الگوی ایران را توصیه می کرد. او خود
باختگی رهبران برخی کشورهای عربی را نتیجه
عدم اعتماد به نصرت الهی [8].می
دانست. در حالی که بر اساس قران کریم فرياد بر سر مستکبران؛ وظيفه ای دائمی و
همگانی.[9]
برای دولت های اسلامی است لذا استکبارستیزی از مولفه های محوری اندیشه ایشان
است که روزقدس را در این راستا یادگار امام خمینی[10]برای
مبارزه با استکبار تلقی میکرد
از نظر ایشان،امام خمینی مهم ترین کسی بود که پرچم
و طرحش مبتنی بر قران بود(الحوثی،2002، ولْتَكُنْ مِنْكُم أمَّة) او با
استناد به ایه {وَلِكُلِّ قَوْمٍ
هَادٍ}(الرعد7).
اعتقاد دارد همان طور که جبهه باطل رهبر
دارد جبهه حق هم در همه زمان ها باید رهبر داشته و امت به پیروی از ان به پا
خیزند(الحوثی،2002، محاضرة الإسلام وثقافة الإتباع) از نگاه حسین الحوثی، انقلاب
اسلامی ایران به عنوان یک الگوی ارمانی از
مقاومت در برابر صهیونیستم و استکبار تلقی می شد(الصراری، 2018، 232) لذا بخشی از
مبانی اندیشه جنبش که در مقاومت انها تاثیر زیادی داشته است به تاثیر اندیشه حسین
الحوثی از امام خمینی و انقلاب اسلامی بر میگردد.
جمع بندی
به لحاظ مسئله شناسی حسین الحوثی
جهان اسلام معاصر را دچار انحطاط می داند
که تنها راه برونرفت از آن، بازگشت به قرآن است.توجه به مسائل و موضوعات معاصر و
عرضه آنها به قرآن کریم برای دستیابی به راهحل، زمینه ارائه تفسیری سیاسی از قرآن
را فراهم آورده است. اگر رجوع به قرآن را
دال مرکزی این اندیشه درنظر بگیریم، بازسازی مفاهیم سیاسی اجتماعی- سیاسی در پرتو
قران از جذابیت های هویت بخش این منطومه فکری است. استکبارستیزی یکی از مهمترین
دالهای این اندیشه است و ذیل این استکبارستیزی مخالفت با سیاستهای آمریکا و
اسرائیل در صدر اعتقادات جنبش است. در این نظام فکری، آمریکا استعمارگر اصلی
درنظر گرفته میشود و کشورهای عربی منطقه مانند سعودی ابزار استعمارگران محسوب میشوند
و به اعتقاد حسین الحوثی این اتحاد در بلندمدت ادامه نخواهد یافت.اعتقاد و پیروی
از اندیشه امام خمینی و انقلاب اسلامی، از مهمترین وجوه این اندیشه تلقی میشود.
در یک جمع بندی می توان بنیادهای اندیشه حسین الحوثی که بر آن استوار است را در سه
مفهوم، فهم امامت در تراث زیدی، بازگشت به قران و تاثیر پذیری از انقلاب اسلامی
دانست که از درهم کنش این سه مولفه، منظومه ای مقاوم را به لحاظ فکری و عملی شکل
داده است که امروزه عملکرد جنبش انثرا الله یمن در قالب بخشی از محور مقاومت تجلی
ان می باشد.
منابع
الصراری، وجدی، 2018،انصارالله و
جوهر الصراع فی المنطقه: ثنائیه المقاومه و التحرر، مقاربات سیاسیه، العدد4.
العجری، عبدالملک،2017، جماعه
انصارالله: الخطاب و الحرکه، مقاربات سیاسیه، العددالثانی.
الشرفی، فاضل محسن، 2018، قراه فی
المشروع القرانی للشهید القائد حسین الحوثی، الطبعه الثانیه، صنعاء :مرکز الدراسات
السیاسیه و الاستراتجیه.
الشرجبی، عبدالحکیم، 2012، الموسسه
العسکریه و الدوله الدیمقراطیه، قاهره: الموتمر الوطنی الیمن الی این.
الصلاحی، فواد، 2010 ، المجتمع و
النظام السیاسی فی الیمن، الفاعلون غیر الرسمیین فی الیمن، مرکز الجزیره للدراسات.
الشرجبی، عادل مجاهد،2012،
المسارالثوری للتحول الدیمقراطی، قاهره: الموتمر الوطنی الیمن الی این.
الشرجبی، عادل، 2010، القبیله فاعل
غیر الرسمی، الفاعلون غیر الرسمیین فی الیمن، مرکز الجزیره للدراسات.
جازع، جواد صندل، 2011، الحرکه
الحوثیه فی الیمن دراسه فی الجغرافیا السیاسیه، مجله الدیالی، العدد التاسع و
الاربعون.
موسوی نژاد، سید علی، 1380، اشنایی
بازیدیه، فصلنامه هفت اسمان، شماره 11
الیمن: استمرار الصراعات و التهدیدات
التی تتعرض لها العملیه الانتقالیه،2012، (گزارش گروه بینالمللی بحران).
عوده ، جهاد، الحرکه الحوثیه فی
الیمن بمحافظه صعده، بیجا، بیتا.
موسوی نژاد، 1393، نشست تحلیل جنبش انصارالله
یمن، در: شیخ حسینی، مختار، جنبش انصارلله یمن، قم: مجمع جهانی اهل بیت
یزدانی علی و جان احمدی فاطمه، 1391،
بسترها، زمینه ها و چالش های پیدایی جنبش زیدیه یمن ، تاریخ و فرهنگ تمدن اسلامی،
ش8
الحوثی، حسین بدرالدین، 2002 ،
سخنرانی: ولْتَكُنْ مِنْكُم أمَّة ، صعده : http://media.ansarollah.net/?p=146935
الحوثی، بدرالدین حسین، 2002، صعده، دروس
من هدي القرآن الكريم) .https://www.ansllah.com/archives/356234
الحوثی، حسین بدرالدین، 20002 حديث_الولاية، مران، https://www.ansarollah.com/archives/363607
الحوثی، حسین بدرالدین، 2002، الارهاب و السلام، صعده، https://www.huda.live/node/44
الحوثی، حسین بدرالدین، 1423: الشعار سلاح وموقف، صعده:https://www.ansarollah.com/archives/347986
الحوثی، حسین بدرالدین، 1423، صعده: ذکری استشهاد الامام علی(ع)،https://www.ansarollah.com/archives/342621
الحوثی، حسین بدرالدین، 2002، صعده: محاضرة
الإسلام وثقافة الإتباعhttps://www.ansarollah.com/archives/332850
مصاحبههای نگارنده با:
مصاحبه با عبدالرحمنبن محمدبن
علی شمسالدین (مفتي جنبش انصارالله)،مهرماه 1393 ، مشهد
مصاحبه با سیدیحیی طالب
مشاری(نمایندۀ جنبش انصارالله در نجف اشرف) دی ماه 1393 ، قم
[1]استادیارگروه علوم سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
[2]بنظرته القرانیه للواقع
[3]. درس دوم از سوره ال عمران.
[4]. تفسیر سوره مائده. (قلنا أكثر من مرة بأن القرآن الكريم
يستطيع أن يكشف لكل أمـة واقعها، يستطيع أن يكشف لك الواقع.)
[5]تفسیر مائده. (الشيعة في تاريخهم الطويل
كانوا هم أكثر الطوائف حرصاً على تهيئة الأجواء للتوحد مع الآخرين، ولكن الآخرين
لم يكن لديهم ذرة من حرص على أن يتوحدوا مع الشيعة،
أو يلتفتوا إلى الشيعة، أو يحملوا ذرة احترام للشيعة. )
[6]. سخنرانی، لن ترضی عنک الیهود و النصاری .
[7]لن ترضی عنک الیهود و النصاری
[8]خطر دخول امریکا الیمن.
[9].الصرخه فی وجه المستکبرین.
[10]. یوم القدس العالمی.